با وجود سفارش آن حضرت به نهان داشتن شرایط جسمی و وضعیت روحیاش پس از آن رویدادهای تلخ، و با وجود راز داری امیر مومنان، سرانجام خبر بیماری بانوی بانوان در مدینه منتشر گردید و همگان از شرایط آن حضرت آگاه شدند. لازم به یادآوری است که فاطمه علیهاالسلام از بیماری سختی شکایت نداشت که غیرقابل مداوا برسد، بلکه آنچه او را سخت رنج میداد و پیکرش را آب میکرد، امواج دردها و مصیبتها و رنجهایی بود که هر روز بر آن افزوده میشد و این فشارها بود که بر رنج و بیماری برخاسته از صدمات وارده در یورش به خانهاش، کمک میکرد تا بانوی سرفراز گیتی را به بستر شهادت بکشاند. در کنار اینها فشار سوگ پدر و گریه بسیار بر آن حضرت نیز از عواملی بود که باعث شدت بیماری و زوال شادابی و طراوت از خورشید جهانافروز وجود او میشد و باید ستم و خشونت و مواضع ناجوانمردانهی برخی از مسلماننماها و نیز تحول ارتجاعی در سیستم سیاسی و دگرگونی کارها و تغییر اوضاع و شرایط به سود ارتجاع و جاهلیت را نیز از عواملی برشمرد که فشار دردها و رنجها را هر لحظه بیشتر میساخت و خورشید وجود اندیشمندترین و آزادهترین بانوی جهان هستی را بسوی افق مغرب پیش میبرد.فاطمه در یورش دژخیمان دولت غاصب به خانهاش به گونهای میان در و دیوار فشرده شد که علاوه بر وارد آمدن صدمات سخت بر وجود گرانمایهاش، جنین وی نیز سقط گردید و تازیانههای بیدادی که بر پیکر مطهرش فرود آمد، بدنش را مجروح و خونآلود ساخت و آثار عمیقی در آن نازنینبدن بر جای نهاد. و نیز ضربات شدید دیگری بر او وارد آمد که جسم و جان و روح ملکوتیاش را به شدت آزرد.آری همهی این امور و رویدادهای دردناک دست به دست هم دادند و آن حضرت را به بستر بیماری کشانده و از انجام کارهای خویش بازداشتند.
برگرفته از کتاب فاطمه زهرا سلاماللهعلیها از ولادت تا شهادت