طرح شبهه: 

آيا اين روايت درست است كه حضرت زهرا(س) در فراق پيامبر آن قدر گريه کرد که مردم به نوعي اذيت وآزار شده و به حضرت اعتراض كردند؟ اين روايت با چند مضمون آمده است که لازم است يک يک بررسي شده تا پاسخ روشن شود:روايت اول:حدثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الوليد رضي الله عنه قال :

شماره: 
شماره21ام
پاسخ: 

 حدثنا محمد ابن الحسن الصفار قال : حدثني العباس بن معروف ، عن محمد بن سهل البحراني يرفعه إلى أبي عبد الله عليه السلام قال : البكاؤون خمسه : آدم ويعقوب ويوسف وفاطمه بنت محمد وعلي بن الحسين عليهم السلام . فأما آدم فبكى على الجنه حتى صار في خديه أمثال الأوديه؛ وأما يعقوب فبكى على يوسف حتى ذهب بصره ، وحتى قيل له : ((تالله تفتؤ تذكر يوسف حتى تكون حرضا أو تكون من الهالكين))؛ وأما يوسف فبكى على يعقوب حتى تأذى به أهل السجن فقالوا له : إما أن تبكي الليل وتسكت بالنهار، وإما أن تبكي النهار وتسكت بالليل ، فصالحهم على واحد منهما ؛ أما فاطمه فبكت على رسول الله صلى الله عليه وآله حتى تأذى بها أهل المدينه فقالوا لها : قد آذيتنا بكثره بكائك ، فكانت تخرج إلى المقابر - مقابر الشهداء - فتبكي حتى تقضي حاجتها ثم تنصرف؛ وأما علي بن الحسين فبكى على الحسين عليه السلام عشرين سنه أو أربعين سنه ما وضع بين يديه طعام إلا بكى حتى قال له مولى له : جعلت فداك يا ابن رسول الله إني أخاف عليك أن تكون من الهالكين، قال : ((إنما أشكو بثي وحزني إلى الله وأعلم من الله مالا تعلمون ))إني ما أذكر مصرع بني فاطمه إلا خنقتني لذلك عبره .[1]

کتاب هاي ذيل اين روايت را از خصال نقل کرده اند:
1. نصوص متفرقه في آدم وحواء وأولادهما عليهما السلام ؛ مركز المصطفى (ص) 
2. الأمالي ؛ الشيخ الصدوق ، ص 204 
3. حزنه وبكاؤه الشديدان على يوسف مع أنه يعرف أنه على قيد الحياه ، مركز المصطفى (ص) .
4. الحدائق الناضره ؛ محقق البحراني، ج 4 ، ص 162 
5. روضه الواعظين ؛ فتال النيسابوري، ص 170
6. وسائل الشيعه (آل البيت) ؛ حر العاملي ، ج 3 ، ص 280.
7. بحار الأنوار ؛ علامه المجلسي ، ج 43 ،ص 35 .و رک: ج 46 ، ص 109
8. جامع أحاديث الشيعه ؛ بروجردي ،ج 3 ، ص 476 .
9. كشف الغمه ؛ابن أبي الفتح الإربلي ، ج 2 ،ص 120.
10. جواهر التاريخ ؛ علي الكوراني العاملي ، ج 1 ، ص 133
11. الانتصار ؛ عاملي ،ج 7 ، ص 181 .
12.حوار مع فضل الله حول الزهراء ؛ هاشم الهاشمي ، ص 227.
بنابراين هر چند اين روايت در اين کتاب ها آمده است، اما در واقع فقط يک روايت است و آن هم از شيخ صدوق.
با نگاهي به اين روايت مي توان گفت که متاسفانه اين روايت مستند نيست به دلايل ذيل:
1. مرفوعه بودن حديث : در متن حديث آمده : « عن محمد بن سهل البحراني يرفعه إلى أبي عبد الله عليه السلام» يعني محمد بن سهل حديث را رسانده به امام صادق عليه السلام و در اين بين راوي اصلي را که از امام صادق عليه السلام نقل کرده بود را حذف کرده و نگفته چه کسي اين روايت را از امام صادق عليه السلام به او گفته؛ بنابراين نمي توان به روايتي که راويش معلوم نيست ، اعتماد کرد؛
2. ثقه نبودن محمد بن سهل البحراني : در کتاب هاي رجالي نگفته اند ثقه است يا نه. يعني نه تنها اصل راوي را نياورده بلکه خودش نيز اعتبار ندارد.
روايت دوم:
علامه مجلسي مي گويد : در برخي از کتاب هاي خبري يافتم که دوست دارم اينجا بياورم هر چند اين خبر را از کتابي نيافتم که بشود بدان اعتماد کرد.
ورقه بن عبد الله ازدي مي گويد در سفري که به مکه داشتم فضه کنيز حضرت زهرا سلام الله عليها را ديدم و از او خواستم که سرگذشت حضرت زهرا سلام الله عليها را برايم تعريف کند تا مي رسد به اينجا که:
«... واجتمع شيوخ أهل المدينه وأقبلوا إلى أمير المؤمنين علي ( عليه السلام ) فقالوا له : يا أبا الحسن إن فاطمه ( عليها السلام ) تبكي الليل والنهار فلا أحد منا يتهنأ بالنوم في الليل على فرشنا ، ولا بالنهار لنا قرار على أشغالنا وطلب معايشنا ، وإنا نخبرك أن تسألها إما أن تبكي ليلا أو نهارا ، فقال ( عليه السلام ) : حبا وكرامه . »[2] ؛ «شيوخ يعني بزرگاني از اهل مدينه جمع شده وپيش اميرمومنان علي ليه السلام آمده و گفتند فاطمه شب و روز گريه مي کند و ما نه در شب آسايش داريم و نه در روز؛ ما از تو مي خواهيم که از او بخواهي يا شب گريه کند يا روز و امير مومنان علي عليه السلام قبول کرد که به فاطمه بگويد...».
اين خبر نيز از چند جهت قابل اعتماد نيست:
1. خود علامه مجلسي اعتراف مي کند که اين خبر را از جايي که بتوان به آن اعتماد کرد نيافتم؛
2. علامه مجلسي هيچ سندي ذکر نکرده تا حداقل بتوان راويان را بررسي نمود؛
3. ورقه بن عبدالله در کتاب هاي رجالي ذکر نشده يعني فقط گفته اند از فضه اين خبر را آورده ولي اينکه آيا مي شود به سخن او اعتماد کرد يا نه چيزي، نگفته اند و اين يعني خود ورقه بن عبد الله نيز قابل اعتماد نمي باشد و سخنش نمي تواند حجت باشد؛
4. بقيه کتاب ها هم اين خبر را از علامه نقل کرده اند و اين يعني بيش از يک نقل نيست.
اين بود خلاصه اي از سند اين دو روايت و اگر کسي بخواهد از نظر علم رجال بررسي کند بايد بگويد اين دو روايت سند ندارند و قابل اعتماد نمي باشند.
اصل مطلب كه حضرت زهرا در فراق پدر و مظلوميت امير مومنان به عنوان امامي كه حقش از دست رفته گریه می کردند، شكي وجود ندارد ولي گريه حضرت مردم را اذيت نمي كرد ، بلكه عده اي مي ترسيدند كه مردم با حضرت زهرا سلام الله عليها هم نوا شده و اعتراض كنند كه چرا امير مومنان علي عليه السلام را خانه نشين كرده ايد.

[1] . الخصال ؛ شيخ الصدوق، ص 272 ،حديث 15
[2] . بحار الأنوار ؛ علامه المجلسي ،بيروت ، موسسه الوفاء ، چاپ دوم، 1403ه . ق، ج 43 ، ص 174، خبر 15

مرجع: 
سایت اندیشه قم