در یکی از روزهای پایانی زندگی فاطمه(سلام الله علیها)، آن حضرت علی(علیه السلام) را صدازد و آنگاه فرمود: علی جان! من هر لحظه در انتظار فرا رسیدن مرگم هستم و به زودی به پدرم می­ پیوندم.آنگاه هر دو گریستند. اندکی گذشت و آنگاه فاطمه(سلام الله علیها) دربارۀ فرزندانش سفارش کرد. سپس فرمود: علی جان! نگذار هیچ یک از کسانی که بر من ستم کردند بر جنازۀ من نماز بخوانند. مرا شبانه به خاک بسپار. دیری نپایید که فاطمه(سلام الله علیها) از دنیا رفت. مردم به در خانۀ علی(علیه السلام) آمدند تا جنازه را به خاک بسپارند. اما ابوذر از سوی علی(علیه السلام) به مردم گفت: به خاک سپاری به تأخیر افتاده است. هنگامی که شب فرا رسید علی(علیه السلام) فاطمه(سلام الله علیها) را غسل داد و کفن نمود و در حالی که فرزندان علی(علیه السلام) و برخی از یاران خاص آن حضرت حضور داشتند فاطمه(سلام الله علیها) را غریبانه در مکان نامعلومی به خاک سپردند

منابع

. بحار الانوار ج 43 ص 184